رونیکارونیکا، تا این لحظه: 9 سال و 11 ماه و 3 روز سن داره

هدیه شب عید غدیرمن

تکون خوردن نی نی من

1392/12/9 1:11
نویسنده : فهیمه و رضا
93 بازدید
اشتراک گذاری

سلام یکی یک دونه من. امشب هشتم اسفند ساعت یک نیمه شبه  دلم برات تنگ شده گفتم بیام یک گپی باهاتبزنم . عزیزم الان یک چند شبی میشه خوب نمی تونم بخوام همش پهلو به پهلو می شم می چرخم خوب تو هم همینجوری با من چرخ می زنی دیگه مس ترسم سرت گیج بره از بس من می چرخم تا خوابم ببره ! مادر شدن هم سخته هم شیرین وقتی به شیرینی هاش فکر می کنی و طعمشو می چشی سختی هاش از یادت میره حالا وقتی تو بیای پیشمون ببین چه لذتی داره ما که روز شماری میکنیم تا خوشگل طلای مامان زودتر بیاد . دقیقا الان پنج ماهمه خوب چی بگم دیگه چهار ماه دیگه باید منتظرباشیم تا گل روی شمارو ببینیم ناززز بشی! دو روز پیش رفتم خونه مامانی فاطی مامانی هم بهم گفت بریم یک کم برات خرید کنیم من که دقیقا هنوز نمی دونم شما ملوسی یا مموش می خوام تمام وسایلتو سبز یا نارنجی بگیرم عسلم .خلاصه با مامانی رفتیم خرید دو متر پارچه عروسکی سبز خریدیم برا رو ملحفه ای و یک پتوی سبز خیلی خوشگل و نرمالو! حالا خودت بعدا می بینی بعد مامانیت گفت یک چیز عروسکی  سبزم برا اتاقت می خواد بخره  بعد یک قورباغه سبز خوشگل پولیشی رو برات انتخاب کردیم و خریدیم تا عروسکهای پولیشیت به هفت برسه . حتما ازشون خوشت میاد خود می بینی جگر مامان فعلا اگه بشه عکس یکی از عروسکهاتو بزارم ببین. اول یک عکس کم حجم پو رو بزارم ببین.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)